تولد يک سالگي من در ماه قمري
چهارشنبه صبح بابا بزرگ تلفن کرد خونه ما و به مامان گفت: هستين ما چند دقيقه بيايم پيشتون مامان هم با خوشحالي و تعجب گفت:بله تشريف بيارين، خوشحال ميشيم بعد ساعت 10:30 صبح (ساعت تولد من ) با کيک و کادو اومدن و گفتن عسل جون تولد يک سالگي ماه قمريت مبارک خانوم خوشگله من هم کلي ذوق کردم و فهميدم حسابي بزرگ شدم مامان هم خيلي ذوق کرد ولي تعجب کرد که چرا يادش نبوده آخه پارسال موقع تولدم خيلي خوشحال بود که تولد من نزديک ميلاد حضرت محمد(ص) هست ولي يه قول خودش از بس فکرش مشغول گرفتن جشن تولد منه پاک همه چي يادش رفته آخه 30 بهمن من رسما ساله ميشم بابا ...
نویسنده :
مامان
21:58